هیک هیک اگر دستم را به سمتت دراز کنم هیک مرا از این کرختی هیک نجات خواهی دا..هیک..د؟ هیک میدانم منطقی به نظر میآید که اگر فایدهای ندارم هیک پس نباید انرژی هیک زیادی مصرف کنم هیک، اما بدنم منطقی نیست و هی گشنهاش میشود هیک. به عبارت دیگر دارم خودم را گشنگی میدهم تا بعدا هیک اگر خواستم گه اضافی هیک بخورم، جای خالی داشته باشم. هیک.نمیدانم هیک اجدادمان و پدران و مادرانمان با این حس اضافی بودن هیک چگونه کنار آمدند هیک که توانستند اینقد.. هیک..ر بچه پس بیندازند هیک و حالا هیک زمین هیک باید از جمعیت بیش از حد بترکد هیک. خلاصه هیک مرا نجات میدهی؟ هیک. تازگیها خیلی نفرت میپراکنم هیک و این برای قلبم بد است چون خیلی درد میاید هیک و نفسم هیک میگیرد و انگار هیک نفسهای آخرم هیک است ولی متاسفانه هیک به زندگی ادامه میدهم هیک مثل یک زالو هیک. دیروز با مادرم میخوا..هیک..ستیم برویم مسافرت هیک ولی راه را گم کردیم و هیک در گرما اینقدر در جادههای بین شهری هیک جرخیدیم و گرممان هیک شد که دعوایمان
گرفت و هیک برگشتیم هیک شهر لعنتی هیک خودمان! از دیروز هیک هزار بار ازش عذر خواهی هیک کردهام ولی هنوز هم هیک از دستم هیک ناراحت است هیک. من به جز او کسی را ندارم هق. برای همین میترسم که تا ابد از دستم ناراحت بماند هق فین فین و من تنهای تنها بشوم. هق. میدانم الآن هم تنهای تنها هستم هق ولی این که حس کنم لااقل یک نفر هیق فین فین طرف من است، حس خوبی دارد فین. فین فین هق هق.
گرفت و هیک برگشتیم هیک شهر لعنتی هیک خودمان! از دیروز هیک هزار بار ازش عذر خواهی هیک کردهام ولی هنوز هم هیک از دستم هیک ناراحت است هیک. من به جز او کسی را ندارم هق. برای همین میترسم که تا ابد از دستم ناراحت بماند هق فین فین و من تنهای تنها بشوم. هق. میدانم الآن هم تنهای تنها هستم هق ولی این که حس کنم لااقل یک نفر هیق فین فین طرف من است، حس خوبی دارد فین. فین فین هق هق.