من در یک آکواریوم زندگی می‌کنم. دنیای اطرافم برایم تار و نا مفهوم به نظر می‌رسد. ولی اگر رنگ تندی چشمم را بزند تا مدت‌ها فکرم را درگیر می‌کند. بکی از این رنگ‌ها قتل ناموسی‌ست. نارنجی خیلی پررنگ و شبیه یک سر بریده با موها بلند است. مردن آدم‌ها چیز جدیدی نیست ولی اضطراب این‌که اگر منم کمی بیشتر از حقم بخواهم از هوای بیرون آب تنفس کنم، ممکن است رنگ آکواریوم منم نارنجی شود؛ هراس دارم. و نمی‌توانم از ذهنم بیرونش کنم. کاش این دفعه نوشتن کمکم کند (به احتمال زیاد بدترش می‌کند.).