تقریبا ده روز از تابستان گذشته و هنوز نمیفهمم تعطیلات تابستانی را باید چگونه گذراند که خوش بگذرد و راستش امسال سال دومیست که دیگر تابستان آنچنان فرقی با فصلهای دیگر ندارد برایم چون بعد از فارغالتحصیلی به یک کـ.صمشنگ بیکارالدولهٔ مفتخور تمام فصل تبدیل شدهام. ولی دلم میخواهد خوش بگذرانم. دلم میخواهد بروم دریا، شنا کنم. از شنا و دریا خوشم میاید و خیلی وقت ای هیچ کدامشان را ندیدهام. اگر میتوانستم دوباره متولد شوم و حق انتخاب داشتم قطعا یک شهر ساحلی کم جمعیت در یک کشور اروپایی را انتخاب میکردم. البته کدام احمقی همچین چیزی نمیخواهد؟ از این سگ مسخره خسته شدهام. دلم یک زندگی واقعی میخواهد. منظورم این نیست که همهچیز در ایدهآلترین حالت خود باشند ولی کاش لااقل این گذران زمان شبیه زندگی بود. دلم میخواهد برای یک روز هم که شده وقتی از خواب بیدار میشوم خوسحال باشم که فرصت دارم یک روز دیگر زنده باشم.
- نِـرو
- پنجشنبه ۸ تیر ۰۲