اگر شمشیری داشتم که می‌توانست روح آدم‌ها را بِبُرد، آن را در مرکز روحم فرو می‌کردم، تمام شیر‌ه‌اش را می‌کشیدم و می‌انداختم جلوی سگ. بعدش هم می‌رفتم یک روح سرگردان رندوم را پیدا می‌کردم زنگ زدگی‌هایش را می‌چیدم و جایگزینش می‌کردم.