با یک نوای ملایم پیانو، از تمام آبشارهای جهان آتو جمع میکنم تا روزی که نیاز به یک سرسرهی بزرگ برای قورت دادن غمهایم داشتم در پارکها سرگردان نشوم. ولی میدانم خودم را هیچوقت نخواهم شناخت و غمها هی در قوری بیشتر دم میکشند و میماسند. نمیدانم چرا اصلن ممکن است قلب آدمها برای یک نفر بتپد و آن یک نفر دقیقن همان کسیست که نباید حتا قلبت در حضور او تکانی به خودش بدهد. قلب احمق. به قلبها باید فحش داد، مغزها را هم باید تعطیل کرد.
- نِـرو
- جمعه ۲ ارديبهشت ۰۱