تمام ظرف و ظروفی که در آینه بافته بودم را شکستم و کل صورتم را به یک تکه‌ی احمقانه‌ی سیب تبدیل کردم. وقتش بود، بروم بیرون و مردم را بترسانم. من آینه بودم، آن‌ها از خودشان وحشت داشتند.