۲ مطلب در خرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

رویا

سرگردان در کوچه پس کوچه.های یک شهر ساحلی اروپایی، هر شب با غریبه‌ای می‌رقصید. اگر می‌توانست دنیا را در جیبش جا می‌داد و با موج‌ها همنوازی می‌کرد.
او برای غریبه‌ها غریبه بود و برای خودش هم.
  • ۲
    • نِـرو
    • سه شنبه ۸ خرداد ۰۳

    مبادله کالا با خدمات

    تنیده در ریشه‌های درخت افرا، سربلند از ویرانی لانه گنجشک‌هایی که سحر نخوانده‌اند: او پری کوچکی بود که روحش را به من فروخت.
    می‌پرسید چگونه او را به تنت وصله زدی؟ عزیزجان، وقتی روح آدم کپک بزند سرگردان می‌شود و عطش محبت، درِ تمام استعدادهای رو شده و نشده‌اش را با با لگد باز می‌کند. وگرنه من از کجا می‌دانستم یک ساحره‌ام؟
    دنیا به یک روح گندیده یا یک پری جنگلی مجنون نیاز ندارد. ولی به یک ساحره وصله‌دار، چرا.
  • ۱
    • نِـرو
    • چهارشنبه ۲ خرداد ۰۳
    اعتیاد به نوشتن، مجازاتی ست که از گناهان زندگی قبلی‌ام به دوش می‌کشم.
    موضوعات